کد مطلب:328004 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:265

تعاون همگانی در اسلام
اندكی پیش گفتیم بر هر مسلمانی لازم است در صورت توان نیازهای اولیه و ضروری سایر افراد را برآورده كند و به دیگران كمك نماید. اصل تعاون از دستورهای مهم اسلامی است و بر مردم است كه به آن عمل نمایند. خداوند فرموده است: «تَعاوَنُوا علی الِبِرّ و الَّتقوی;(1) بر انجام نیكی و پرواداشتن یكدیگر را یاری رسانید». نصوص روایی در این مورد به حدّ تواتر است:



اسماعیل بن عبدالخالق از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده كه آن حضرت فرمود: «از اموری كه باعث بقای مسلمانان و اسلام است، این است كه ثروت ها نزد كسی قرار گیرد كه حقوق (مالی) را بداند و كارهای پسندیده انجام دهد. و نابودی اسلام و مسلمانان در این است كه دارایی ها در دست كسی باشد كه حقوق (مالی) را نمی داند و كار پسندیده انجام نمی دهد»(2).



عرب بیابانگردی وارد مدینه شد و پرسید: چه كسی (در این شهر) بخشنده ترین مردم است، او را به حسین بن علی(علیهما السلام) راهنمایی نمودند. وی وارد مسجد شد و آن حضرت را در حال نماز یافت. در مقابلش ایستاد، آن گاه این شعرها را سرود:



كسی كه امیدش به تو باشد و حلقه در (خانه) تو را بزند، نومید نمی شود(3).



تو بخشنده و مورد اعتمادی; پدرت قاتل تبهكاران بود. اگر خوبی های گذشتگان شما نبود، عذاب) جهنم ما را فرا می گرفت.



امام(علیه السلام) پس از سلام نماز فرمود: ای قنبر! آیا از مال حجاز چیزی مانده است، عرض كرد: آری، چهار هزار دینار موجود است. فرمود: آن را بیاور. كسی كه به آن از ما سزاوارتر است، آمده است. سپس دو جامه خود را از تن به در آورد و آن دینارها را در میان آن جامه ها گذاشت و از جهت آزرم داشتن آن مرد، دست خود را از (پشت در) در حالی كه اندكی از در را باز كرده بود، آن دینارها را به مرد داد و این اشعار را سرود:



اینها را بگیر و از تو پوزش می طلبم *** و بدان كه نسبت به تو مهربانم



اگر در این عصر حكومت در دست ما می بود *** دست آسمانِ عطای مابر تو بخشش فراوان داشت



اما حوادث زمان متغیّر (وگونه گون) است *** (فعلا) در دست ما ثروت فراوانی نیست(1)



مرد اعرابی آن را گرفت و گریست. امام فرمود: شاید گریه تو برای كمی عطا است، گفت: نه، بدین جهت نیست، امّا برای این است كه چگونه جود (و شخصیت یا عظمت تو را خاك از بین می برد (و در دل خود پنهان می كند)(2).



از عمر بن یزید نقل شد كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: «كار پسندیده (در مورد كمك به بینوایان) چیزی غیر از زكات (واجب) است. پس به خداوند به نیكی وصله رحم تقرّب بجویید»(3).



و فریس گفته است: «امام صادق فرمود: خداوند این اموالی را كه افزون برنیاز شما است، به شما داده، تا بدان وسیله به خداوند تقرب جویید و به اموری كه خداوند دستور داده، بپردازید; نه این كه آنها را كنز (و روی هم انباشته) كنید»(4).در روایت دیگر است كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هر مؤمنی كه بتواند خودش یا به وسیله دیگری نیاز مؤمنی را برآورده كند و نكند، خداوند در روز قیامت او را سیاه چهره و احول در حالی كه دستهایش غل زده شده، به پا دارد; سپس گفته می شود: این خیانتكاری است كه به خدا و رسول خیانت كرده است. پس از آن امر می شود (كه او را) به آتش (بیندازند)»(1).



و نیز از آن حضرت است: «كسی كه منزلی داشته باشد و مؤمنی به سكنای آن نیاز پیدا كند و صاحب منزل آن را از وی دریغ نماید، خداوند ـ عزّ و جلّ ـ خطاب به فرشتگان می گوید: بنده ام درباره بنده ام نسبت به سكنای دنیا بخل ورزید. سوگند به عزّتم كه هیچ گاه در بهشت هایم ساكن نمی شود». روایات در این زمینه بسیار فراوان است(2).

1 . مائده(5) آيه 2.



2 . وسائل الشيعه، ج2، ص513 چاپ قديم و در چاپ جديد: ج11، ص521. قال: قالَ أبو عبدالله: إنَّ مِن بَقاءِ المُسلمينَ و بَقاءِ الإسلامِ أَن تَصيرَ الاموالُ عندَ مَن يَعرفُ فيها الحقَّ وَ يصنعُ المعروفَ و إِنَّ مِن فَناء الإِسلامِ وَ فَناء المُسلمينَ أن تصيرَ الاموال في أَيدي مَن لا يعرِف فيها الحقَّ و لا يصنعُ فيها المعروفَ.



3 . لمَ يخَبِ الآنَ مَن رجاك ومَن *** حَرَّكَ من دون بابك الَحلَقةَ



أنتَ جَوادٌ و أنتَ معتمدٌ *** أبوكَ قدكان قاتِلَ الفَسَقَةِ



لو لا الّذي كان من أوائلكُم *** كانَ علينا الجحيمُ منطبقةً

1 .خُدها فإِنّي إليك مُهتذر *** و اعلم بأني عليك ذوشَفَقَة



لو كانَ في سيرنا الغداة عصاً *** أمست عطانا عليك مندفقة

لكنَّ ريب الزمان ذو غير *** و الكفُّ منّي قليلةُ النفقةِ



2 . بحارالانوار، ج44، ص190.



3 . قال أبو عبدالله(عليه السلام): المعروفُ شيءٌ سوي الزكاة فتَقَرّبوا إلي الله ـ عزّ و جلّ ـ بالبرّ وصلة الرحم. رك: وسائل الشيعه، ج 11، ص522.



4 . قال: قال أبو عبدالله: إنّما أعطاكُم اللهُ هذه الفُضولَ من الأموال تُوَجّهُوها حيثُ وَجَّهَها اللهُ و لَمْ يُعْطِكُموها لِتَكْنِزُوها. وسائل الشيعه، ج2، ص 55، چ قديم و چ جديد، ج11، ص530.

1 . عن فرات بن أحنف عن أبي عبدالله(عليه السلام) قال: أيّما مؤمن مَنَعَ مؤمناً شيئاً يَحْتاجُ إلَيهِ و هو يقْدِرُ عَليه مِن عندِه أو من عند غيره أقامه اللّه يوم القيامة مُسوَدّاً وجهه مُرزَقةً عيناه مغلُولةً يداه الي عُنقِه فيقال: هذا الخائن الذي خانَ اللهَ و رسولَه ثم يُؤْمَرُ بها إلي النار. وسائل الشيعه،ج 2، ص527، چ قديم و چ جديد، ج11، ص599.



2 . براي مزيد اطلاع ر.ك: وسائل الشيعه، ج11، ص521، و 600.